معنی سازش ، لیم

حل جدول

سازش ، لیم

صلح و آشتی


سازش

صلح، آشتی

صلح و آشتی

صلح

لغت نامه دهخدا

لیم

لیم. [ل ُی ْ ی َ] (ع ص، اِ) ج ِ لائم. (منتهی الارب). رجوع به لائم شود.

لیم. (ع اِ) صلح و آشتی. || مانند. || همتای مرد در قامت و شکل و سرشت و خلقت. (منتهی الارب).

لیم. (اِ) گونه ای از سپستان که در چاه بهار غرس شده است و این نام آنجا بدین درخت دهند. (گااُبا).


سازش

سازش. [زِ] (اِمص) عمل ساختن.سازگاری. سازواری. حسن سلوک. خوش رفتاری. سازندگی. هماهنگی. توافق. اتفاق و پیوستگی و مواصلت. (ناظم الاطباء). || تساهل. || آشتی. صلح (در اصطلاح وزارت خارجه). (فرهنگستان). تعهد و معاهده. || اتفاق از روی مکر و حیله. (ناظم الاطباء). || ایجاد و اختراع و احداث. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس). || ساخت و شکل. (ناظم الاطباء). || سازش حاصل گردیدن، حصول توافق بین دو طرف. حصول صلح و آشتی. رجوع به ساختن شود.

فرهنگ معین

لیم

(ص.) شوخ و ظریف و بذله گو.


سازش

توافق، سازگاری، صلح، خوش رفتاری. [خوانش: (زِ) (اِمص.)]

فرهنگ عمید

سازش

سازگاری، سازواری،
سازندگی،
هماهنگی، توافق، موافقت،
صلح، آشتی،
* سازش ‌دادن: (مصدر متعدی)
آشتی دادن، صلح دادن،
هماهنگ ساختن،
* سازش کردن: (مصدر لازم) با کسی صلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن،

گویش مازندرانی

لیم

چرک، کثافت و جرم دهان که موقع خواب بر روی زبان و دندان و...

فرهنگ فارسی هوشیار

لیم

‎ همریخت هم چهره، سازواری، آشتی، انگبین

فارسی به آلمانی

سازش

Übereinstimmung (f), Uebereinstimmung, Vereinbarung (f)

فارسی به عربی

سازش

اتفاقیه، تکیف، تواطو

معادل ابجد

سازش ، لیم

448

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری